( .....به خدا این فقط یه داستانه...! زیاد سخت نگیرین...!)
وای اینا دیگه واقعا رفتن رو اعصاب من.....انگار با تریلی ۱۸ چرخ یکی داره تو مخم ویراژ میده.....نمی دونم اینا چرا با من این کارو میکنن....اصن انگار هیچ کدومشون منو نمیبینن.... وجودمو حس نمی کنن....دوباره سعی میکنم با مامانم صحبت کنم...میرم طرفش....به رو خودش نمیاره...همه جریانو از اول براش تعریف میکنم... : مامان به خدا یه اشتباه بود میدونم من مقصرم نباید ماشین بابارو بدون اجازه بر می داشتم..بابا توروخدا یه دیقه به حرفام گوش کن.....اشتباه کردم...گه خوردم....نه...انگار که انگار دارم باش حرف میزنم.... زل زده به دیوار روبروش...حتی پلکم نمی زنه....یعنی واقعا اون ماشین ارزشش از من بیشتر بود؟....خب حق دارن ناراحت باشن...ماشین چند میلیونی بابامو بی اجازه برداشتم...زدم خورد خاکشیرش کردم...اما دیگه تا چه حد؟....دو روزه دارم خودمو جر میدم که یکیشون یه کلمه باهام حرف بزنه...اما...میرم طرف اتاق کار بابام...هنوز به در نرسیدم..که یهو صدای بابامو میشنوم....داد میزنه....: آخه خدا چرا من؟؟؟؟؟...انقد صداش بلنده که حتی جرئت نمیکنم نزدیکتر بشم.....خواهرمم که تو این دو روزه خونه نیومده که حداقل با اون حرف بزنم....تنها کسی که برام مونده برادرمه...میرم طرف اتاقش...بازم که قفله....از عصبانیت دارم منفجر میشم...یعنی تاوان یه اشتباه اینه؟...ارزش یه ماشین اینه...؟میرم طرف شیر آب...به آب یخ احتیاج دارم..آب میزنم به صورتم....یه حس خیلی عجیبی بم دس میده...حسی که تا حالا تجربش نکردم...انگار آب از تو بدنم رد میشه...از فکرم خندم میگیره...از خونه میزنم بیرون...میرم تو حیاط....
...شروع میکنم به دویدن....چشام و بستم و میدوام...انگار می خوام از فکرای مسخره ای که تو ذهنمه جلو بزنم...یا آن چشمامو باز میکنم...یه متر با دیوار فاصله دارم اما سرعتم خیلی زیاده...جیغ می زنم و چشامو دوباره میبندم...پس چرا نمیخورم به دیوار...چشامو باز میکنم........باورم نمیشه...اما من تو خیابونم...!...پس دیوار چی شد...؟نمی فهمم...شاید خیالاتی شدم...مهم نیس...به راهم ادامه میدم...چقدر اینجا سوت و کوره...شبیه کوچه ارواح...چرا همه کوچمون سیاه پوشه؟؟؟....کم کم دارم میترسم...چی شده...؟ کسی مرده؟....شاید اون پیرزنه که تنها زندگی میکرد...ولی اون که خونشون ته کوچس...اینجا که خونه مائه....وای خدا چی شده ...؟اونورو نگا میکنم....رو یه پارچه سیاه بزرگ نوشته: خوانواده محترم.....درگذشت ناگهانی دختر عزیزتان....را در اثر سانحه دلخراش تصادف تسلیت عرض میکنیم ....یعنی من............؟؟؟؟؟؟
نازنین
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 ساعت 03:44 ب.ظ
لیموجون من می فهمم چی میگی ؛ آخرای تابستون پارسال بود که خودم تو جاده شمال !!! شاخ به شاخ زدم به یه تریلی ! البته سرعتش زیاد نبود ماله منم یه ۷۰ تایی میرفتم ... خلاصه که جلوی ماشین جمع شد دستم شکست و ۶ تا از دنده هام در رفت !!! با آمبولانس ورم داشتن آوردن تهران البته پدر و مادرم خیلی بهم حال دادن ... اصلا هیچی نگفتن ولی خوب بالاخره آدم نمیتونه ناراحتی دیگران رو نفهمه !!! حالا برو خدا رو شکر کن که خودت سالمی ... رفتار دیگران رو هم اینجوری ارزیابی نکن ! بجای این تصورات بشین فکر کن ببین اگه تو رو بزارن یه طرف ماشین رو هم بزارن طرف دیگه ؛ پدر مادرت کدوم رو انتخاب میکنن ... شک ندارم که تو پس درگیر و دلگیر ناراحتیهای گذرا نشو !!! ========================== حاشیه : - نمی دونم چرا نمی تونم add ات کنم . هرچقدر تلاش میکنم نمی شه ! ... has denied your request میده !!! - پس محله رو کی میترکونی ؟؟؟ - این جودی ام کشت ما رو با این کاراش !!! یدونه میل بلد نیس بزنه !!!
[ بدون نام ]
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 ساعت 07:31 ب.ظ
من شما را صدا کردم ولی صدای من خوب نیست زیاد ..... وگنجینه هیچ گیاه عجیبی هم نیست ..... و عکس پاین هم جالب است اشگها و لبخند ها ..... جالب مینویسی بهمن هم سر بزن اگه دوست داشتی بلینکیم =================================== حاج شیخ ابول حمید چرند و پرند یانی روحی فدا
سلام لیوئی عزیزم / وبلاگت خیلی زیباست / اول از موزیک متنش بگم که منو برد به حسی که تو گم شدم / متنهات زیبا تر از فبلی / احساست پاکو عمقش زیاد میتر سم توش غرق شم / اما چه شیرینه غرق شدن در احساس پاک و صمیمیت/ ممنونم که به برکه سر زدی / میدونی که بی حضور سبزت کویره / از آشنائیت خیلی خواشحالم هر وقت آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی/ شبنم برکه
نه گلم...هیچیت نشده...سالم سالمی...اگر قراره بود ادم با این پرشها بمیره من یکی باید الان سینه قبرستون بودم! گلم...معلومه که هیچی اندازه وجود تو اهمیت نداره اما گاهی ادما اونقدر شوک میشن که منی تونن دلیل واقعی نارا حتیشونو بیان کنن...عزیزکم شاید مامان بابا از این ناراحتن که زبونم لال اگه تو چیزیت میشد الا چیکار باید میکردن...به دل نگیر...مخصوصا از بابا...که بعدخا خیلی دیتنگش میشی گلم
نیلوفر
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 ساعت 03:21 ق.ظ
وای راستی....مرسی واسه این لوگوی مامانی.....دوست دارم هوارتا....زنده باد هر چی میوه اس!
آخی نازی خدا رحمتت کنه طفلک روحت شاد باشه الهی روحه عزیزو مهربون وبلاگت خیلی قشنگه لطفا بعد از دریافته فاتحه انرژی بگبرو وبلاگتو بازم آپ کن خارج از شوخی مطالبت فوق العاده بود خیلی زیبا بازم بهت سر می زنم لیمویه خوشمزه من
[ بدون نام ]
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1384 ساعت 01:02 ب.ظ
سلام لیمویی جون ...بابا مشتاق دیدار...رسیدن به خیر!!!! کجا بودی دختر این همه وقت؟ خیلی خوشحال شدم که دوباره می نویسی... متنی هم که نوشته بودی خیلی خوشگل بود...از اون مدلای خفن عالم ارواح بودااااا... شاد باشی:)
سلام وبلاک جالبی داریند. موفق باشیند
سلام عزیزم.
ممنون که به من سر میزنی.
من رو هم به دوست هات اضافه کنی خوشحال میشم.
وبلاگت زیباست.
مرسی.
نکنه تو مردی ؟!!
سلام
مرسی از ابراز لطف شما
من آپ دریت کردم خوشحال میشم سر بزنید!!
فعلآ
سلام لیمویی جون !
لیموجون من می فهمم چی میگی ؛ آخرای تابستون پارسال بود که خودم تو جاده شمال !!! شاخ به شاخ زدم به یه تریلی ! البته سرعتش زیاد نبود ماله منم یه ۷۰ تایی میرفتم ... خلاصه که جلوی ماشین جمع شد دستم شکست و ۶ تا از دنده هام در رفت !!!
با آمبولانس ورم داشتن آوردن تهران البته پدر و مادرم خیلی بهم حال دادن ... اصلا هیچی نگفتن ولی خوب بالاخره آدم نمیتونه ناراحتی دیگران رو نفهمه !!!
حالا برو خدا رو شکر کن که خودت سالمی ... رفتار دیگران رو هم اینجوری ارزیابی نکن ! بجای این تصورات بشین فکر کن ببین اگه تو رو بزارن یه طرف ماشین رو هم بزارن طرف دیگه ؛ پدر مادرت کدوم رو انتخاب میکنن ... شک ندارم که تو
پس درگیر و دلگیر ناراحتیهای گذرا نشو !!!
==========================
حاشیه :
- نمی دونم چرا نمی تونم add ات کنم . هرچقدر تلاش میکنم نمی شه !
... has denied your request میده !!!
- پس محله رو کی میترکونی ؟؟؟
- این جودی ام کشت ما رو با این کاراش !!! یدونه میل بلد نیس بزنه !!!
سلام
زیبابود مرسی... من فکر کنم مردی ولی چون داغی متوجه نیستی... یه کم آب نمک قرقره کن حتما می تونی... تومی تونی...
من شما را صدا کردم ولی صدای من خوب نیست زیاد .....
وگنجینه هیچ گیاه عجیبی هم نیست .....
و عکس پاین هم جالب است اشگها و لبخند ها .....
جالب مینویسی بهمن هم سر بزن اگه دوست داشتی بلینکیم
===================================
حاج شیخ ابول حمید چرند و پرند یانی روحی فدا
باید بخونم تا بتونم نظر بدم .
سلام لیمویی مرسی از کامنتی که گذاشتی ولی منظورت از شاخ چی بود؟؟من شاخم؟:))))))
سلام لیوئی عزیزم / وبلاگت خیلی زیباست / اول از موزیک متنش بگم که منو برد به حسی که تو گم شدم / متنهات زیبا تر از فبلی / احساست پاکو عمقش زیاد میتر سم توش غرق شم / اما چه شیرینه غرق شدن در احساس پاک و صمیمیت/ ممنونم که به برکه سر زدی / میدونی که بی حضور سبزت کویره / از آشنائیت خیلی خواشحالم هر وقت آپ کردم خوشحال میشم سر بزنی/
شبنم
برکه
سلام.ایول.قشنگ بود.حالا ماجرا از چه قرار بوده؟
نه گلم...هیچیت نشده...سالم سالمی...اگر قراره بود ادم با این پرشها بمیره من یکی باید الان سینه قبرستون بودم! گلم...معلومه که هیچی اندازه وجود تو اهمیت نداره اما گاهی ادما اونقدر شوک میشن که منی تونن دلیل واقعی نارا حتیشونو بیان کنن...عزیزکم شاید مامان بابا از این ناراحتن که زبونم لال اگه تو چیزیت میشد الا چیکار باید میکردن...به دل نگیر...مخصوصا از بابا...که بعدخا خیلی دیتنگش میشی گلم
وای راستی....مرسی واسه این لوگوی مامانی.....دوست دارم هوارتا....زنده باد هر چی میوه اس!
اخه تو خجالت نمی کشی با احساسات یه جوون بازی میکنی !
خوب اولش بنویس داستانه دیگه !!!
لوگوی من چقدر قشنگه ! مرسی از لطفتون ...
یه سر به ما بزن اگه خوشت اومد بلینکیم
سلام
عکس های که میزاری در وبلاگت بسیار زیباست خسته نباشید.
آخی نازی خدا رحمتت کنه طفلک روحت شاد باشه الهی
روحه عزیزو مهربون وبلاگت خیلی قشنگه لطفا بعد از دریافته فاتحه انرژی بگبرو وبلاگتو بازم آپ کن
خارج از شوخی مطالبت فوق العاده بود خیلی زیبا
بازم بهت سر می زنم لیمویه خوشمزه من
امتحان مخ !!
سلام...خوبی ...چرا به من سر نزده بید ....آپدیتای جنجالی میکنیا...راستی بینک منو هم هنوز درست نکرده بیدی چلا..؟! شاد باشی..تاتا
سلام ....می گم نمی نوشتی هم تابل بود واقعی نیست فعلا ریفق
سلام
آدرس اشتباه نوشتم درستش کردم
سلام من در وبلاگم به شما لینک دادم باشد که رستگار شوید
==================================
حاج شیخ ابول حمید چرند و پرند یانی روحی فدا
سلام لیمویی جون ...بابا مشتاق دیدار...رسیدن به خیر!!!! کجا بودی دختر این همه وقت؟
خیلی خوشحال شدم که دوباره می نویسی...
متنی هم که نوشته بودی خیلی خوشگل بود...از اون مدلای خفن عالم ارواح بودااااا...
شاد باشی:)
سلام مثل همیشه باحال و قشنگ به منم سر بزن به روزم
خیلی زیباست از هر نظر .
موفق باشی
سلامممممممممممممممممم
خوفییییییییی
بابا جون نمی گی قاصدک قلبش ضعیفه پس میفته؟۱
سلام آغاااااااااااااااااااااااااااااا
ممنون که صفحه نظراتمو شما بسم ا... کردی
ایشالا که دستت واسم خوبه.(وبلاگم حیوونی تازه ۳روزشه....راه داره تا بزرگ شه)
ممنون
سلام
واسه قبل از بازی با چلسی آپ دیت کردم
منتظرم
فعلآ