من مسلمانم....قبله ام یک گل سرخ...جانمازم چشمه مهرم نور....دشت سجاده من.....
خدا بیامرزه سهرابو.شعراش یه دنیا حرفه. می دونی نمی خوام بحث دین و اسلام بکنم نه! اما امروز با یه دوست سر اعتقاداتم بحثم شد. این دوست من اسما مسلمون اما نه خدا رو قبول داره نه قرانو.میگه همه اینا کشکه. میگه دنیا خودش بوجود اوده. نه ادمی بوده نه حوایی....و خلاصه خیلی حرفا که اینجا جاش نیست. اتفاقا ادم بی سوادیم نیس که بگیم از رو نادونی میگه.کلی کتاب خونده تا به این نتیجه ها رسیده! من نمیدونم یه ادم بدون اعتقاد چه جوری می تونه زندگی کنه. نمی دونم چه جوری میشه بدون خدا زندگی کرد. اما یه چیزو خوب میدونم... همین ادم که انقدر ادعاش میشه .وقتی تو شرایطی گیر میکنه که هیچ راهی نداره. وقتی همه درا روش بسته میشه. ته ته ته قلبش یه صدایی هست که میگه : خدایا خودت کمکم کن....... چون میدونه فقط خود خداس که هواشو داره......
موافقم ...
نوشته هات خیلی قشنگه ...
ممنونم از لطفت ...
موفق باشی
آب در یک قدمی ست.
یادش بخیر...چه روزایی بود...چقدر این شعرو می خوندیم...یادت می یاد چند بار از این شعر اول کتابامون نوشتیم!؟...دلم واسه اون روزا خیلی تنگ شده.......