کودکانه ها....


شنبه ۳۰ مهر

۱-
ــ مامان؟!
ــبله پسرم؟
ــ میخواهم یخ بشم مامان...
ــ سردت میشه پسرم..
ــ میخواهم نقره بشم مامان...
ــ خیلی سردت میشه پسرم..
ــ منو روی بالشت بدوز مامان...
ــ این یکی عیبی ندارد...همین الان...




۲-خدایا ...
قول میدهم دختر خوبی باشم
و هیچ وقت دیگر کارهایی که تو دوس نداری انجام ندهم...
قول میدهم گریه نکنم و پا بر زمین نکوبم تا مامان را مجبور کنم
آن عروسک قشنگ که موهای طلایی دارد را برایم بخرد..

تو هم قول بده..
قول بده خدای خوبی باشی..
و کاری کنی که
وقتی مامان برای شستن لباسهای آدمهای پولدار به خانه شان میرود
مرا هم با خودش ببرد تا عروسک های قشنگ دختر های صاحب خانه را نگاه کنم...

نظرات 45 + ارسال نظر
من شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

یوهوووووووووووووووو اول!
بذار بخونمش دوباره برمی گردم.. یه بار ما اول شدیم آرزو به دل نمونیم..

سهیک ..آخرین ترانه ی باران شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

دوست گرامی با درودی فراوان..............................***
مانند همیشه زیبا بود.........تو هم نشین دلهایی
بازهم قصه بگو.......ومرا به دنیای خاطره ها بیر
..........
تندرست و شادکام باشی نازنین

EnrIque PersIan FanS شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:14 ب.ظ http://enriqueiglesias.co.sr

اههههههه... این از کجا پیداش شد ...اول نباید تو باشی..
میگم..
خیلی جالب بود..
منم یه بار یه داستانی خوندم اینجوری بود... که طرف میرفت کار میکرد ..دخترش هم میرفت با بچه هاش بازی میکرد..
مرسی..

رضا شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:36 ب.ظ http://www.bito-never.blogfa.com

سلام خیلی قشنگ مینویسی .
واقعاٌ جالب بود
به من سر بزن خوشحال میشم

عمو -س- شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 07:30 ب.ظ

؟

نیما (از دندون یه آدم مرده) شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:53 ب.ظ

خوبه که باز همه به فکر هستند! البته ؛فقط ؛ به فکر هستند از جمله خودم!
=======
منو روی بالشت بدوز؟!

نیما (از دندون یه آدم مرده) شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:55 ب.ظ

ببین نازنین چرا این هر کدوم از نوشته های اینجا لینک جداگونه واسه خودش نداره؟ میخوام به پست پایینت لینک بدم نمیشه!

گناه مقدس یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:56 ق.ظ http://www.sinsainet.blogsky.com

انقدر عادی ساده نوشتی که یاد کزت افتادم
فرا رسیدن شب هجران مولا علی رو بهت تسلیت میگم
اما دختر کوچولو تو اون خونه ها لیلا پیدا نمیشه یعنی محبت عشق وجود نداره
من اپ هستم

من یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:36 ق.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

نویسنده ها داستانهاشون رو می نویسند.. فیلمسازها فیلمشون می کنند.. شاعرها و شاعره ها شعرشون می کنند اما هیچی عوض نمیشه.. هنوز هم مادرهای تنگ دست شبها تنشون بوی مایع ضدعفونی کننده میده!

پریسا یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.parisa.neishabour.org

سلام ...من همیشه از این سبک نوشتنت لذت می برم ...مرسی به من سر زدی ...راستی من بی حوصله بودم ولی از اون شعر واقعا خوشم میاد واسه همون نوشتمش .

سمیرا جوووووووووووووووون یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:02 ب.ظ

سلام گلم خیلی خوب بود.. دلم واسه دختره سوخت.. واقعا بعضیا همین طورن واسه کوچکترن چیزا کلی حسرت می خورن ( گریه ) تورو خدا تو این شبهای عزیز منم دعا کن ( خیلی کارم گیره .. التماس دعا دارم )

مهتاب دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:05 ق.ظ http://www.shabe-sard.blogsky.com

سلام دوست عزیزم . امیدوارم دل لطیفت این روزا با شور تمنای رهایی که نسیم رمضون داره همه جا میپاشونه همراه شده باشه . ما رو از یاد نبر.

علیرضا دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:11 ق.ظ http://hydar.blogfa.com

دیگه دلمون نه صفا و صمیمیت بچه ها رو داره نه لطافت و مهربونی اونها رو

یک دیوانه دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:57 ب.ظ http://darolmajanin.blogfa.com

سلام لیمویی . خوبی
مثل همیشه جالب بود .
اولیش که خیلی باحال بود دومیش هم دردناک
آدم یاد کوزت تو بینوایان میفته .
ما بریم تا اشکمون درنیومده .

مامانی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:18 ب.ظ http://ahookoochooloo.persianblog.com

خیلی غمگین بود اشک تو چشمام جمع شد کاش هیچ وقت هیچ بچه ای حسرت بازی با اسباب بازی بچه دیگه رو نخوره کاش همه بچه ها تو ناز بزرگ بشن کاش می شد همه آدما تو یه سطح باشن .چقدر شنیدن این مطالب سخته .

مثل مریم دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:30 ب.ظ

وااااااااااااااییی نازنین جونم خیلیییی قشنگه هر چی می خونم سیر نمی شم :))))))))))))))))

صبا دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:50 ب.ظ http://kouli.blogsky.com

می خواهم بگریم...
نه زار بزنم....

هم بغض من می شوی؟!
خسته ام......خشته....
...

مامان امیر مهدی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ب.ظ http://amsamadi.persainblog.com

کاش یه ذره پاکش بچگیم مونده بود

مامان امیر مهدی دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:02 ب.ظ http://amsamadi.persainblog.com

ببخشید پاکی

شلغم فروش خندان دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:05 ب.ظ http://www.shalghamforoosh.blogfa.com

salam
be pase doosti yadi az shoma kardim
doost dashti yademan kon

نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری || دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:00 ب.ظ http://South-Boy.BlogSky.Com

سلام نازنین خانوم خوبی ؟ انشالله که خوب باشی و سلامت .. نماز و روزه قبول .. وبلاگ جالبی دارم متن که مربوط به اولین روزی بود که روزه کامل گرفته بودی رو خوندم جالببود .. و اینکه هر چیزی میخواهی از همون خدا بخواه که بقیه همه پوچن !! پس خدا قول بده که ... ! یه سری هم به وبلاگ من بزن منتظرم .
آرزومند آرزوهایت نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری ||

ریحانه دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.raaz.blogfa.com

از اون قولها بودا !!!!!!!!!!

جهانگیر دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:42 ب.ظ http://jahanbin.blogsky.com

سلام نازنین
وای که دوباره احساساتمون رو جریحه دار کردی. دلم سوخت. عالی بود.
شاد باش.

چشم تو چشم دوشنبه 2 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:16 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

بابا سنگیــــــــن .. بابا فلسفــــــــــــــــــی ... بابا فسقلـــــی .... D:
میگم تو ار کی تاحالا پسرم !‌ شدی که ما خبر نداریم ؟!!!

شقایق سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:14 ق.ظ http://cherryrary.persianblog.com

واااای چه قدر دلم لرزید دومی رو که خوندم...خیلی ناز بود...خودت نوشتی؟

پریسا سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.parisa.neishabour.org

سلام ...خوب کار خداست ...راستی مرسی سر زدی .
راستی من فکر نمی کردم کسی از مشیری خوشش نیاد.

مهناز سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:56 ق.ظ http://finghili.blogfa.com

سلام معنی اولی چی بود؟ من نفهمیدم:(

مریم سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.sherveh.persianblog.com

دعاهای بچه ها بی ریاست... کاش کمی از یه رنگیشون تو دل آدما جا می موند.

مسعود سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.massoudx12.blogsky.com

سلام ممنونم که اومدی پیشم ..

بی معرفت نمیخوای لینک بدی ..

بابا ۲ ماه شد از وقتی که بهت لینک دادم دیگه :)

مسعود سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:09 ب.ظ

راستی پستت خیلی زیبا بود

آفرین !

محمد سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:06 ب.ظ http://destination.persianblog.com

با خدا حرف زدن رو باید از بچه ها یاد گرفت . صداقتی که تو کلامشونه ، تو زبان و گفتار و کردار هیچ بنده ای نمیشه پیداش کرد..../... خیلی دلم سوخت. کاش خدا عدالتش رو بهتر به بنده هاش نشون میداد. کاش از این حسرتها خبری نبود.

یاشار سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:40 ب.ظ http://yashaar.blogfa.com/

آدم بخش لول پستت رو که می خونه یه لبخند با شیطنت می زنه ولی بخش دومش دل آدم رو می لرزوونه و لبخند رو خشک می کنه.

شلغم فروش خندان سه‌شنبه 3 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.shalghamforoosh.blogfa.com

هر چه از دوست رسد نیکوست...
بی انصافی نکن ...من فقط برای بالا رفتن امار بازدید کننده ها این جا نیومدم...

نرگس چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:32 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

خیلی کودکانه بود...خیلی صادقانه بود...خیلی دور شدیم ازش...خیلی...

اروند چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:31 ق.ظ http://arvanddarvish.com

سلام بر لیمویی عزیز
فکر می کنم که همه آدما همینقدر توقع خودشونو از خدا می آوردن پایین, الان تو یه دنیای قشنگ تری با آدمای مهربون تری و نگاه های آشناتری زندگی می کردیم ...
موفق باشی

گناه مقدس چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ق.ظ http://www.sinsainet.blogsky.com

سلام
روزه نماز - طاعات و عباداتت قبول درگاه احدیت
ما رو هم فراموش نکن
من اپ هستم خوشحال میشم از حضورت
التماس دعا

مامان گیگیل چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:14 ب.ظ http://gigil.blogfa.com

خانوم ده سال بعد آپ شدم. خواستی سر بزن. کودکانه هات هم خیلی قشنگ بود.

روزنه امید چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:10 ب.ظ

سلام نازنینم. خوبی؟ تو طرز نوشتنت فوق العاده است... یه اسفند دود کن برای خودت عزیزم. نوشته جالبی بود
شاد و موفق باشی...

مانیا چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ب.ظ http://mania.special.ir

وای دلم کباب شد...

اوا چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 09:05 ب.ظ http://voiceofme.blogfa.com

کوزت کوچولو کی ژان وارژان تو خواهد رسید کاش زودتر برسد تا مادرت دندانهایش را نفروشد

مریم پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.comfort.persianblog.com

سلام دختر گل... راست می گن اونهایی که می گن سنت به نظر بیشتر می یاد... برای یه دختر متولد ۶۷ خیلی بزرگونه می نویسی... خیلی ماه و خیلی ناز نازی... نمی دونم این همه وقت کجا بودم من که تو رو ندیده بودم... دوستت دارم دوست کوچولوی نازم...

احســـــــان پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:57 ب.ظ http://ahwazsun.persianblog.com

سلام . خوبی ؟‌ بابا این مطلبت آخر عاطفه بود . دل ما را هم دریاب / دل من طاقت این حرفهای رویایی رو نداره !‌ قشنگ بود / راستی به ما هم سر بزن آخه یه شعر باحال گذاشتم . موفق و پیروز باشید و خدا نگهدار .

نیما پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 10:44 ب.ظ

مثل همیشه عالی بود....

مهدی شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 06:05 ق.ظ http://hamrahi313.persianblog.com/

عجب صبری خدا دارد !!

لیلا شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ق.ظ http://www.hamtarane.blogfa.com

سلام عزیزم من با اجازه ی شما این عکس رو واسه وبلاگم بر داشتم اگر دوست ندارید میتونم برش دارم وبلاگ شما بی نظیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد