شنبه ۳۰ مهر
۱-
ــ مامان؟!
ــبله پسرم؟
ــ میخواهم یخ بشم مامان...
ــ سردت میشه پسرم..
ــ میخواهم نقره بشم مامان...
ــ خیلی سردت میشه پسرم..
ــ منو روی بالشت بدوز مامان...
ــ این یکی عیبی ندارد...همین الان...
۲-خدایا ...
قول میدهم دختر خوبی باشم
و هیچ وقت دیگر کارهایی که تو دوس نداری انجام ندهم...
قول میدهم گریه نکنم و پا بر زمین نکوبم تا مامان را مجبور کنم
آن عروسک قشنگ که موهای طلایی دارد را برایم بخرد..
تو هم قول بده..
قول بده خدای خوبی باشی..
و کاری کنی که
وقتی مامان برای شستن لباسهای آدمهای پولدار به خانه شان میرود
مرا هم با خودش ببرد تا عروسک های قشنگ دختر های صاحب خانه را نگاه کنم...
یوهوووووووووووووووو اول!
بذار بخونمش دوباره برمی گردم.. یه بار ما اول شدیم آرزو به دل نمونیم..
دوست گرامی با درودی فراوان..............................***
مانند همیشه زیبا بود.........تو هم نشین دلهایی
بازهم قصه بگو.......ومرا به دنیای خاطره ها بیر
..........
تندرست و شادکام باشی نازنین
اههههههه... این از کجا پیداش شد ...اول نباید تو باشی..
میگم..
خیلی جالب بود..
منم یه بار یه داستانی خوندم اینجوری بود... که طرف میرفت کار میکرد ..دخترش هم میرفت با بچه هاش بازی میکرد..
مرسی..
سلام خیلی قشنگ مینویسی .
واقعاٌ جالب بود
به من سر بزن خوشحال میشم
؟
خوبه که باز همه به فکر هستند! البته ؛فقط ؛ به فکر هستند از جمله خودم!
=======
منو روی بالشت بدوز؟!
ببین نازنین چرا این هر کدوم از نوشته های اینجا لینک جداگونه واسه خودش نداره؟ میخوام به پست پایینت لینک بدم نمیشه!
انقدر عادی ساده نوشتی که یاد کزت افتادم
فرا رسیدن شب هجران مولا علی رو بهت تسلیت میگم
اما دختر کوچولو تو اون خونه ها لیلا پیدا نمیشه یعنی محبت عشق وجود نداره
من اپ هستم
نویسنده ها داستانهاشون رو می نویسند.. فیلمسازها فیلمشون می کنند.. شاعرها و شاعره ها شعرشون می کنند اما هیچی عوض نمیشه.. هنوز هم مادرهای تنگ دست شبها تنشون بوی مایع ضدعفونی کننده میده!
سلام ...من همیشه از این سبک نوشتنت لذت می برم ...مرسی به من سر زدی ...راستی من بی حوصله بودم ولی از اون شعر واقعا خوشم میاد واسه همون نوشتمش .
سلام گلم خیلی خوب بود.. دلم واسه دختره سوخت.. واقعا بعضیا همین طورن واسه کوچکترن چیزا کلی حسرت می خورن ( گریه ) تورو خدا تو این شبهای عزیز منم دعا کن ( خیلی کارم گیره .. التماس دعا دارم )
سلام دوست عزیزم . امیدوارم دل لطیفت این روزا با شور تمنای رهایی که نسیم رمضون داره همه جا میپاشونه همراه شده باشه . ما رو از یاد نبر.
دیگه دلمون نه صفا و صمیمیت بچه ها رو داره نه لطافت و مهربونی اونها رو
سلام لیمویی . خوبی
مثل همیشه جالب بود .
اولیش که خیلی باحال بود دومیش هم دردناک
آدم یاد کوزت تو بینوایان میفته .
ما بریم تا اشکمون درنیومده .
خیلی غمگین بود اشک تو چشمام جمع شد کاش هیچ وقت هیچ بچه ای حسرت بازی با اسباب بازی بچه دیگه رو نخوره کاش همه بچه ها تو ناز بزرگ بشن کاش می شد همه آدما تو یه سطح باشن .چقدر شنیدن این مطالب سخته .
وااااااااااااااییی نازنین جونم خیلیییی قشنگه هر چی می خونم سیر نمی شم :))))))))))))))))
می خواهم بگریم...
نه زار بزنم....
هم بغض من می شوی؟!
خسته ام......خشته....
...
کاش یه ذره پاکش بچگیم مونده بود
ببخشید پاکی
salam
be pase doosti yadi az shoma kardim
doost dashti yademan kon
سلام نازنین خانوم خوبی ؟ انشالله که خوب باشی و سلامت .. نماز و روزه قبول .. وبلاگ جالبی دارم متن که مربوط به اولین روزی بود که روزه کامل گرفته بودی رو خوندم جالببود .. و اینکه هر چیزی میخواهی از همون خدا بخواه که بقیه همه پوچن !! پس خدا قول بده که ... ! یه سری هم به وبلاگ من بزن منتظرم .
آرزومند آرزوهایت نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری ||
از اون قولها بودا !!!!!!!!!!
سلام نازنین
وای که دوباره احساساتمون رو جریحه دار کردی. دلم سوخت. عالی بود.
شاد باش.
بابا سنگیــــــــن .. بابا فلسفــــــــــــــــــی ... بابا فسقلـــــی .... D:
میگم تو ار کی تاحالا پسرم ! شدی که ما خبر نداریم ؟!!!
واااای چه قدر دلم لرزید دومی رو که خوندم...خیلی ناز بود...خودت نوشتی؟
سلام ...خوب کار خداست ...راستی مرسی سر زدی .
راستی من فکر نمی کردم کسی از مشیری خوشش نیاد.
سلام معنی اولی چی بود؟ من نفهمیدم:(
دعاهای بچه ها بی ریاست... کاش کمی از یه رنگیشون تو دل آدما جا می موند.
سلام ممنونم که اومدی پیشم ..
بی معرفت نمیخوای لینک بدی ..
بابا ۲ ماه شد از وقتی که بهت لینک دادم دیگه :)
راستی پستت خیلی زیبا بود
آفرین !
با خدا حرف زدن رو باید از بچه ها یاد گرفت . صداقتی که تو کلامشونه ، تو زبان و گفتار و کردار هیچ بنده ای نمیشه پیداش کرد..../... خیلی دلم سوخت. کاش خدا عدالتش رو بهتر به بنده هاش نشون میداد. کاش از این حسرتها خبری نبود.
آدم بخش لول پستت رو که می خونه یه لبخند با شیطنت می زنه ولی بخش دومش دل آدم رو می لرزوونه و لبخند رو خشک می کنه.
هر چه از دوست رسد نیکوست...
بی انصافی نکن ...من فقط برای بالا رفتن امار بازدید کننده ها این جا نیومدم...
خیلی کودکانه بود...خیلی صادقانه بود...خیلی دور شدیم ازش...خیلی...
سلام بر لیمویی عزیز
فکر می کنم که همه آدما همینقدر توقع خودشونو از خدا می آوردن پایین, الان تو یه دنیای قشنگ تری با آدمای مهربون تری و نگاه های آشناتری زندگی می کردیم ...
موفق باشی
سلام
روزه نماز - طاعات و عباداتت قبول درگاه احدیت
ما رو هم فراموش نکن
من اپ هستم خوشحال میشم از حضورت
التماس دعا
خانوم ده سال بعد آپ شدم. خواستی سر بزن. کودکانه هات هم خیلی قشنگ بود.
سلام نازنینم. خوبی؟ تو طرز نوشتنت فوق العاده است... یه اسفند دود کن برای خودت عزیزم. نوشته جالبی بود
شاد و موفق باشی...
وای دلم کباب شد...
کوزت کوچولو کی ژان وارژان تو خواهد رسید کاش زودتر برسد تا مادرت دندانهایش را نفروشد
سلام دختر گل... راست می گن اونهایی که می گن سنت به نظر بیشتر می یاد... برای یه دختر متولد ۶۷ خیلی بزرگونه می نویسی... خیلی ماه و خیلی ناز نازی... نمی دونم این همه وقت کجا بودم من که تو رو ندیده بودم... دوستت دارم دوست کوچولوی نازم...
سلام . خوبی ؟ بابا این مطلبت آخر عاطفه بود . دل ما را هم دریاب / دل من طاقت این حرفهای رویایی رو نداره ! قشنگ بود / راستی به ما هم سر بزن آخه یه شعر باحال گذاشتم . موفق و پیروز باشید و خدا نگهدار .
مثل همیشه عالی بود....
عجب صبری خدا دارد !!
سلام عزیزم من با اجازه ی شما این عکس رو واسه وبلاگم بر داشتم اگر دوست ندارید میتونم برش دارم وبلاگ شما بی نظیره