جمعه ۳ تیر
پرده اول...........اتاق عاشق.......
زمان...............شب وداع..........
پیش خودم فکر کردم....امروز چند روز از عاشق شدنم میگذره؟....چند ماه....چند سال.....؟
هیچ جوابی براش ندارم....نمیدونم اولین بار کی دیدمش...کجا دیدمش.....
فقط میدونم از اون روز تا حالا از خودم متنفر شدم....از این فرهنگ متنفر شدم....چرا...؟
چرا من چون یه دخترم حق ندارم به کسی که سالهاس عاشقانه میپرستمش بگم دوست دارم....بش بگم میخوام با تو باشم.....چرا یه همچین کاری تو فرهنگ لغات معنیش جلف بازیه.....؟چرا.....چرا من باید دختر باشم تا مجبور شم عشقم و تو دلم خفه کنم تا این شب نحس برسه....امشب....شبیه که مطمئن میشم واسه همیشه از دست دادمش....
صدای آهنگ تو کل کوچه پیچیده...هر چقدر مامان اصرار کرد برا عروسی برم قبول نکردم...اون که نمیفهمه....چه طور میتونم تو عروسی عشق خودم شرکت کنم......
تنها کاری که میتونم بکنم اینه که تو تاریکی بشینم و واسه بخت سیاه خودم اشک بریزم.....
پرده دوم........خانه معشوق..........
زمان.............چند روز بعد از وصال................
دفترشو بر میداره و مینویسه....مینویسه تا خالی شه.....:
من اشتباه کردم....بزرگترین اشتباه زندگیم......هیچ وقت خودمو نمیبخشم به خاطرش.....
چند روز میگذره...نمیدونم...چند ماه...چند سال...فقط میدونم از اولین روز که دیدمش عاشقش شدم...چرا بهش نگفتم...چرا سعی کردم خفش کنم......چرا داد نزدم دوسش دارم.....
دوس داشتم حتی برای آخرین بارم شده ببینمش...اما اون حتی تو عروسیمم شرکت نکرد................
سکوت... گهای چقدر زود دیر میشود
سلام
من کاری نکردم
ولی مهربونی کردم
خیلی هم محبت داشتم
اگر بهت بگم شاید تعجب کنی
من منتظرت شدم ولی در نزدی
بر زخم دلم گل معطر نزدی
گفتی که اگر شود می آیم اما
مرد این دل و آخرش به او سر نزدی
ممنون که ما را سر افراز کردی
من تو رو درک میکنم چون منم یکی رو خیلی دوست دارم ولی بنا به همون چیزهایی که گفتی نمیتونم بهش برسم.
سلام.این درست همون کاریه که من نکردم.یعنی بی توجه به فرهنگ غلطمون و اینکه دیگران چی میگن اول من بهش گفتم دوستش دارم.اصلا هم پشیمون نیستم.تنها کار درست زنوگیم همین بوده.الان دقیقا دو سال و ۱۵ روزه که با همیم.لحظه به لحظه
دختر ها همیشه باید منتظر بمونند تا انتخاب بشوند!!!!
خیلی خوشبخت بوده که تونسته جلوی خودشو بگیره و فریاد نزنه ...
این بزرگترین شانس زندگیش بوده...
سلام
اه.........
جدی چرااااااااااا؟حالا اون دختر بودو نتونست بگه.....
پسره چه مرگش بود که قدم پیش نذاشت؟!!!!!
مردن واسه همچین آدمی که نتونه حرف دلشو بزنه حقه(پسره منظورمه)
حسته نباشه عزیز باسم مثل همیشه ملوووووس نوشتی
قربونت
جالب بود.باید تمرین کنی تا بتونی بگی
میگم آقای ناشناس....
اولا که چرا ناشناس؟! اونقدرام ناشناس نیستی.....
دوما...تمرین کنم که چی بشه.....؟
فکر کنم تو تمرین کنی بهتر باشه....واسه آیندت....!!!!
من که بلدم تو باید یاد بگیری.
واقعآ به یادگیریش نیاز داری
سلام دوست عزیز
یه سری به ما بزن ضرر نمی کنی!!!!!!
موفق باشی
گلهای عشق چه زود می پژمرند و تو را هیچ باکی نیست ...!
اینو میگن دموکراسی و احترام به حقوق یکدیگر :))
salam dooste khoobam ,mer30 ke sar zadi ,movafagh bashy,up kardi hatman khabaram kon
سلام.
فکر میکنم این مساله بزرگترین بدشانسی یه دختره.
همه اش مزخرفاتیه که تو ذهن من و تو کردن که بشینیم و برا خودمون قانون بنویسیم که اول کی باید دلش بخواد !؟!!
نه عزیزم ! اگه آدم کوچولو باشی می فهمی که همین که احساس کردی دوستش داری باید بهش بگی حتی اگه جریان معکوس باشه ! ...
یا حق !
بسم الحق
عشق حقیقی تو فرمول و قانون و کتاب نمی گنجه . عشق حقیقی با حدود و مرزبندی های روزمره منافات داره . عاشق ؛ یه جورایی رسواس . این قصه ها تو کتش نمی ره . چون عشق آدمو رها می کنه . عشق آدمو جسور می کنه . عشق به آدم جرات میده . عاشقی با منطق جور در نمیاد . منطق عاشق عشقشه . اگه اون احساسی که تو دلمون خونه کرده مشخصاتی غیر از این داره ؛ عشق نیست . چشمامونو باز کنیم . یه جای کار ایراد داره .
حق نگهدار
نمیدونم! بچه که بودم! ۱۵ ۱۶ سال! از این عشق ها داشتم! چیز مسخره و بچه گانه ای بود اما باور کن اند عشق بود....پاک و بی ریا ! اونروزا همه چیز ابی بود....
سلام مرسی سرزدی ولی دنیا اینقدر بی وفاست که دختر وپسر نمی شناسه مطمئن باش زندگی این نیست که می بینیم ............
سلام
از ازل ایل وتبارم همه عاشق بودند.....
مثل همیشه زیبابود......
سلام
خیلی خوب بود ای والله
من با اجازه شما لینک شما را در وبلاگم گذاشتم
اگرمایل بودی ومارا قابل دونستی لینک مارا هم دروبلاگت قراربده ممنون.مهدی
salam dooste golemoon vaiiiiiiiiiii kheili dardnake mage na?
adam too aroosi eshghesham sherkat nakone vali in liaghate ye kalamaro dare :HAGHETE BAYAD BEBAZI
vase inke pesari ke eshghesho ebraz nakone alakiye doorooghe ke ye pesar natoone ebraz kone age aroosi nakone ye chizi shayad beshe vali na inke betoone be yeki dige ebraz kone va eshghe aslish naaaaaaaa
HAGHESHE BAYAD BEBAZE
faghat dokhtare nabayad eshghesho hamchin kasae bi liaaghti mikard
سلام لیمویی
باید بگم که این ما ادما هستیم که یه فرهنگی رو می سازیم
پس می تونیم اونو تغییرش بدهیم.اما یادمون باشه این کارو
کم کم انجام بدیم.درسته یا نه
دوست خوبم خوشحالم از اینکه با شما در ارتباط بودم
من دیگه درسم تموم شده و دارم به شهرستان خودم بر می گردم .و تابستان هم که فصل کاره .و احتمال زیاد نتونم بهت
سری بزنم
ان شا الله اگر تا اول پاییز عمری بود دوباره بهت سر می زنم
تقدیم به لیمویی
حرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از انکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود
اه ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر می شود
این شعر از قیصر امین پور است که میشه بگی یه جورایی
به درد دل شما ربط داره
موفق باشید. از کرج روز یک شنبه ۵/۳/۸۴
سلام
من نوشتتم هر کجا هستم باشم آسمان مال من است
ایمان چیه؟
اما من گفتم. به کسی که دوسش داشتم گفتم میخوام همسر من بشی. اصلا هم سخت و جلف نبود..باور کن.
web jalebi dari khosham omad makhsosasn safheh aryieet mofagh bashi ya hagh
سلام نازناز.اسباب کشی کردم.این بلاگ آسمونی هی بامبول در میکنه.بیا پیشم.حتمناااااا
سلام دوست اهوازی من.من هم اهوازی هستم .خوشحال می شم به وبلاگم سر بزنی و با هم تبادل لینک داشته باشیم
منتظرم که ازت تست صدا بگیرم....لیمویی جون!!!
سلام . فقط این که خیلی دردناک هست تورو درک میکنم .
درد ناکه و مخصوصا دارم آهنگ پس از باران گوش میدم .
دوست گرامی بادرود فراوان....شوربختانه درجامعه ایکه حقوق زن به ستم کارانه ترین نوع آن تعریف و اجرامیشود..بسیاری ازعشقها درچنبره سنتهای عهدسوسمارخواری! می پوسند و نابودمیشوند..چراکه در این جوامع عشق معنی ندارد.وآنچه درروابط دوجنس مخالف معنی شده است تجاوزجنسی است انتخاب مردان! برای به خانه تجاوزبخت!است..
وقتی یک دختربچه نه ساله حکم رشد! میگیرد...توخودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل..
بهرروی...من فکرمی کنم درسیاه ترین شب دوران هم میشود عاشق شد و به عشق خودرسید فقط مقداری پایداری و استواری طلب میکند...
تندرست و هم چنان عاشق باشی
ایکاش عربها رو هم مانند افغانی ها از ایران بیرون میکردند...
ممنون تذکرت!
گابریل گارسیا مارکز در وصیتنامه معروفش یه جمله ای رو با حسرت تکرار می کنه و به خدا قول می ده که اگه یه بار دیگه اونو به دنیا بیاره: برای گفتن کلمه دوستت دارم به کسایی که دوستشون داره؛ لحظه ای رو هم از دست نده و منتظر به اصطلاح فرصت و مکان مناسب نگرده!!
موفق باشی
سلام
امیدوارم از غم و غصه بیاین بیرون
دیدی خونه نوم چه ماهه خوشگله جیگره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
حتما که نباید بهش بگی که دوستش داری.
سعی کن توی رفتارت اینو بهش بفهمونی.
این مسائل اینجابرای پسرهای ایرانی هیچ وقت جا نمی افته....... اون دختره بیچاره ای هم که به یکی بگه دوستت دارم بایدتا آخر عمرش تا یه چیزی می شه سرکوفت بخوره که تو منو می خواستی
آره عزیزم اینجا می مونم آخه فکر نمی کنم اونجا حالا حالاها درست بشه
فدای تو
چقدر غم انگیز . خیلی غمگین بود . امیدوارم هیچ وقت دلت نشکنه و همیشه شاد باشی .
سلام دوست گرامی ... انجمن وبلاگ نویسان ایران به صورت جدی شروع به کار کرده است ... خوشحال می شویم شما هم عضو این انجمن شده تا از نظرات و پیشنهادات و مقالات شما استفاده ی لازم را ببریم .. امیدست بتوانیم ما هم شما را مورد حمایت قرار دهیم ... پس منتظر حضورتان هستیم ... خدانگهدار
سخته ولی همیشه این ماییم که باید قبول کنیم که زمان خیلی تند و تیز تر از ماست....تقدیر هم چیز خوبیه کاش همیشه راضی باشیم به انچه که هنرمند تقدیرگر مقدر می کند ...می دونم سخته ولی نگونه....کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ/کار ماشاید این است / که در افسون گل سرخ شناور باشیم
سلام!
با حمید رضا کاملاً موافقم ...
راستی ... شرمنده که دیر به دیر میام! حلالم کن لیمویی!!!!
فعلاً ...
قسمت اولش جالب تر بود. زیاد پیش میاد که ما احساس واقعیمونو نتونیم بروز بدیم. عشق یا تنفر یا .... اما قسمت دومش یه خورده هندی بود!! یه کامنت برام گذاشته بودی که جوابشو زیرش دادم. اگه خواستی بیا بخون!
سلام.....خوبی لیمویی....هم این آپدیت و هم آپدیت قبلی رو خوندم....آپدیت قبلی که یاد یه قیلم منو میندازه که انگار این یه پیش پرده از اونه....قشنگ بود...منم یه دو هفته ای هست که به مرگ زیاد فکر میکنم..... خیلی زیاد....و انگار نه انگار که باید بترسم....نوشته جدیدت هم که فوق العاده بود..خیلی خیلی وقت بود که نوشته به این خوبی رو نخونده بودما...(الکی) لیمویی میدونی من بر خلاف بعضی از بچه ها که نظر دادن اصلا جنسیت مهم نیست ... میدونی شاید بعضی از ماها این جور درست کردیم برای خودمون که تابع این فرهنگ بدونیم چه درست چه غلط... هر کی راست میگه باید پا قدم بشه برای بروز محبتش...میدونی خیلی از ماها هستیم در عین این که همدیگرو داریم همدیگرو نداریم ...میدونی خیلی چیزا فاجعست ولی اینکه یه نفر یه نفر دوست داشته باشه و به خاطر منافع خودش که خورد نشه یا ضایع بشه ...یا هزارتا مورد دیگه ...جلونره اخر فاجعست.......عاشق یعنی اند مرام و لوطی گری...عاشق یعنی تلاطم....عاشق یعنی بزنی به دریا بدون ینکه شنا بلد نباشی.... میدرکی چی میگم ؟! اگر عاشق قار بذدل باشه و یا منفعتی و ملاحظه خودشو بکنه اسمش عاشق نیست هر چی که باشه.......... قصد نداشتم اینجور تند حرف بزنم ولی چون خیلی وقته دلم پره و خیلی وقته بهت سر نزده بودم یه دفعه نطقم باز شد....میدونی بدترین چیز چیه ...اینکه ادم احساس کنه فراموش شده.... خیلی بده.....نذار فراموش بشیم...... همیشه شاد باشی...از بقیه بچه ها هم معذلت.....شاد زی ...تاتا
زمینه وبلاگت خیلی قشنگه..آدمو جذب می کنه..من در حال سرگیجه ام..به من سر بزنی خوشحال میشم..
سلام لیمویی جون
بابا بی خی
چرا انقد غمگین مینویسی؟؟؟؟
من هی به خودت می گیرمشون!!!
خلاصه آخر نفهمیدیم خواهرت با پسر همسایه شوهر کرد؟؟؟
گی جی دم
منم آپم
من بازم مجبور شدم جاموعوض کنم دیگه اینجا میمونم دوست داشتی سر بزن
راستی آهنگ وبلاگت چقدر قشنگه آدم یه جوری می شه
سلام آناناس جووووووووووون ( من لیمو دوست ندارم از این به بعد اناناس صدات می کنم) شوخی!
به نظرم لازمه که آدم از حقه خودش دفاع کنه و بگه .. بگه که از صمیم قلب یکیو دوست داره ...
ولی میدونی جماعته پسر یه طوریه که اگه بهش بگی همچین رفتار می کنه که انگار از دماغه فیل افتاره
می گفتم با خودم دیگه بریدم* دیگه به آخره جاده رسیدم * نفسهای ضعیف آخرین بود* فقط غم تنهایی یار و یاورم بود* تمومه لحظه هام حسرت و افسوس* من و بغض و شب و سوی فانوس* تو وقتی که همه تنهام گذاشتن* دلم کندن ز جا پا روش گذاشتن* تو روزایی غم دوری و دوری* هزار سال خستگی عمری صبوری* روزی که حتی سایم دشمنم بود *اون لحظه ای که وقت رفتنم بود* یکی پیدا شد و قفس رو باز کرد* تو اوجه بی صدایی ها صدا کرد* یکی اومد که دوست داشتن می فهمید* منو از اون منه مرده جدا کرد* نمی خوام که بره هیچوقت ز دستم * فقط اون میدونه که خیلی خستم* همه گلدونا رو دوباره جون داد* گلای بی زبونو باز زبون داد* اون روزایی که وقت مردنم بود روزای سخت حسرت خوردنم بود *اون وقتی که نفس یاری نمی کرد* همش رنج و همش درد
من یکی که خودم ۳ ماهه عشق و تو وجودم کشتم... دیگه عاشقه کسی نمیشم.. هرگز .. هیچ پسری لایقه عشق نیست.. آناناس جووووووون حتی اگه یه پسر ۱۰۰۰۰ بار بهت گفت دوست دارم بذار داشته باشه ولی تو بهش نگو... بخاطره خودت
دوستدار و طرفداره همیشگیت * سمیرا جوووووووووووووون*