سه شنبه ۳۱ خرداد
ــتوروخدا نذارین منو ببرن......
با تاسف نگام میکنه یه سری برام تکون میده....همین....
ــ غلط کردم....به خدا نمی خواستم این طوری بشه.....اشتباه کردم...نذارین.........
هیچ کی صدامو نمیشنوه...
رو بدنم کنترل ندارم..دست خودم نیست....نمیتونم راه برم...یه نفر زیر بغلمو میگیره و کمکم میکنه...پاهام رو زمین کشیده میشن...
هوا سرده....هنوز خورشید نیومده بالا....دیگه رسیدیم....
یه نگا بش میندازم....تموم بدنم یخ میکنه....
....ازش میرم بالا....یعنی به زور میبرنم بالا...دستام میلرزه....همه بدنم میلرزه...هر لحظه قلبم ممکنه وایسه...یه نگا بهشون میکنم...انگار واسه هیج کدومشون مهم نیست....
چهارپایه زیر پام....طناب دور گردنم....چشام بسته....دستام بسته...در انتظار مرگ....
داد میزنم..........
پس چرا تمومش نمیکنین لعنتیا...
یکی اومد بالا...صداشو میشنوم...تا چن دیقه دیگه من مردم...
گریم میگیره.........
دستشو میذاره رو شونم...
خودمو آماده میکنم....
یه صدا.....
ــ اولیای دم رضایت دادن......
با عرض سلام وخسته نباشید وب جالبی داری اگه برات ممکن هست 1 سر به وب من بزن اگه خوشت امد لینک منرو تو وب خودت بزار تا من هم همین کار را انجام بدم اگه کاری از دست من بر می اد در خدمت هستم
با کمال احترام آریا
سلام
در مزار آباد شهر بی طپش وای جغدی هم نمی آید به گوش.
دردمندان بی فغان وبی خروش .
خشمناکان بی خروش وبی فغان.
مشتهای آسمان کوب وقوی وا شدندو گونه گون رسوا شدند.
دردمندان ما بی شرف ها مانده ایم.
امیدوارم موفق باشی در این بیغوله ویران.که نامش هست ایران.
اگه وقت کردی به وبلاگ ما هم نظری افکن.
با تشکر ع.ع
دوست گرامی با درودفراوان...گاهی زنده بودن چنان سخت و سنگین میشود که مرگ را باید صداکرد...ولی مرگ بدست نابود کنندگان زندگی و امید....بسیاردشوار است..
فاصله زندگی تا مرگ...چندان هم زیاد نیست..پس خوب زندگی کنیم آنچنان که هم خود و هم دیگران اززنده بودن ما خرسندباشند...تندرست و شادکام باشی.
سلام دادا - خیلی قشنگ بود -
میدونی من.. من .. من خودم شخصا اصلا با قصاصص موافق نیستم چون میدونم که اگر یکی - یکنفرو بکشه ( خوب کشته دیگه ) اون قاتله - ولی اگه شما بخواین اونم قصاص بشه تو هم یه قاتلی ... تو هم یه ادم رو کشتی.. قاتل
( البته اینم بگم که آدم باید تو شرایط قرار بگیره ولی فعلا نظرم اینه )
بیا پیشم...
a href="http://baaghali.blogsky.com" target="_blank"img border="0" src="http://www.blogsky.com/logo/baaghali.gif" alt="*~* آغایونه ته صالون حم اشغه *~*"/a
اینم لوگومه ۰ البته یه جوری اسمش * سمیرا جووووووووون * باشه ( ستاره ها حتما باشن
انقدر چیزای دیگه برای ترسیدن هست ... که ترس از مرگ... دیگه حال نمیده... به جای این داستانهای تکراری در مورد خودت مینویسی ؟... چی میخونی؟.. چی کار میکنی ؟
اگه انقدر سعی نکنی ساز مخالف بزنی میتونی از رو نوشته هام بشناسیم....من برای اینکه بقیه خوششون بیاد نمینویسم....من برای خودم مینویسم....در ضمن من ترجیح میدم به نوشتن همین داستانای به قول شما تکراری ادامه بدم.....
سلام لیمویی
وبلاگ جالبی دارید ولی اجازه بدهید پس از خواندن مطالبتان که بر سینه مجازی کامپیوتر به ثبت رسانده ام اظهار نظر کنم
مطالب قبلی تان را خواندم مدتی گم تان کردم و امروز در وبلاگ صبا پیداتان کردم خیلی از دیدن درخت لیمویی تان خوشحال شدم
کارهای قبلی که بسیار دلنشین بود
موفق و موید باشید
تو یکی از روزها میرم می خوام مامانم رو ببینم بعد برم
منم مستی و اصل من می عشق
بگو از می بجز مستی چه آید
سلام
انسان جایزال خطاست
تازه دلا بستن دست خوده آدم نیست
چشم واز میکنی میبینی بدون طرفت نمیتونی نفس بکشی
سلام ...
نمیدونم چرا نوشتت رو خوندم بدنم یخ کرد ....
خیلی قشنگ مینویسی .... دوست داشتی به منم سر بزن ... شاید بتونم دوست خوبی واست باشم
گفت : آنجا چشمه خورشید هاست
آسمان ها روشن از نور و صفا است
موج اقیانوس جوشان فضا است
باز من گفتم که : بالاتر کجاست
گفت : بالاتر جهانی دیگر است
عالمی کز عالم خاکی جداست
پهن دشت آسمان بی انتهاست
باز من گفتم که بالاتر کجاست
گفت : بالاتر از آنجا راه نیست
زانکه آنجا بارگاه کبریاست
آخرین معراج ما عرش خداست
بازمن گفتم که : بالاتر کجاست
لحظه ای در دیگانم خیره شد
گفت : این اندیشه ها بس نارساست
گفتمش : از چشم شاعر کن نگاه
تا نپنداری که گفتاری خطاست
دورتر از چشمه خورشید ها
برتر از این عالم بی انتها
باز هم بالاتر از عرش خدا
عرصه پرواز مرغ فکر ماست
سلام لیمویی
اخه من که مثل تو انگلیسی بلد نیستم
با این جای خالی هایی که وسط انها گذاشته ای
حد اقل تمام کلماتشو بنویس
افتاب زندگییت تا ابد چون روز باد
سلام.
واقعا درد ناکه.به امید روزی که چنین چیزی نباشه.
سلام عزیز
ببخشین که دیر اومدم بد جوری گرفتار اینامتحانای لعنتیم
کاش زودتر از شرشون خلاص شم....
وااااااااااااای که چقده دلم برات تنگ شده
خودت و خودمو حرفامون.....
راستی بک جدید مبارک.....
ولی هیچس آبی نمیشه...
فدات
سلام مهربون ... امیدوارم حالت خوب باشه ... وبلاگ قشنگ و زیبایی داری از اینکه با وبلاگت شما اشنا شدم خوشبختم ... خوشحال می شم یه سری به وبلاگ من بزنید ... بی صبرانه منتظر حضور گرمتون هستم ... موفق و سر بلند باشید
سلام ...مرسی که پیشم امدی ...نوشتهاتو همشو خوندم همشون خیلی قشنگ نوشتی ...نوشته به کدامین گناه ... خیلی خیلی قشنگ و گریه دار بود ...دوست داشتی برای آپهای بعدی خبرم کنی خوشحال میشم ...:
بیشتر شبیه این فیلم هندیا که دقیقه آخر یارو نجات پیدا میکنه بود!!!
کــــــــــــاش یارو میمرد و من یه تکونی میخوردم!!!
اشتباه کردن اولیا...
یا باید میزاشتن حکم اجرا بشه یا اینکه همون اول رضایت میدادن!
سلام لیمویی... نه از حق نگذریم خدا وکیلی اینجا همه چیش خوشگل و دوست داشتنیه.. تا جایی که می شد نوشته هات رو خوندم و لذت بردم..مرسی که به من سر زدی مهریون بازم از این کارا بکن..منتظرم
سلام
عنوان وبلاگت یعنی چی؟(اوازهای درخت لیمویی با روح خبیث)
ممنون که اومدی اونطرفا
موفق باشی یاحق
سلام
ممنونم از حضورت در هیچستان لیمویی عزیز. نوشتهی جالبی بود.
پیروز باشی.
تا اومدم تو وبلاگت ناخوداگاه بوی لیمو پیچید تو دماغم!!........
نوشته هاتم که خیلی جالبه! ذهن اکتیوی داری...تبریک میگم.
تبادل لینک یا لوگو رو هستی خبرم کن......
بازم بهت سر میزنم.......
موفق باشی.
دوست من!
....
..
.
بپا اعدامت نکنن لیمویی جون...
راستی از بابت سر سنگینی ببخشید
من سر درد داشتم
مرتیکه ی احمق ! چرا آمریکایی و انگلیسی مگه مردم مردن ؟ خوشحالی که حق انتخاب داری ؟ کدوم انتخاب وقتی چهار تا ملای کثیف بوگندو برای خودشون می برن و می دوزن تو چه حقی داری . در واقع تو هیچ کاره ای اونا که تو رو نمی خوان یعنی عاشق چشم و ابروی تو که نیستن اونا فقط رای تو رو می خوان رای که به رژیم دیکتاتوریشون مشروعیت کاذب می بخشه. حالا خوشحالی که اسم یه نره خر می نویسی می ندازی تو صندوق . نه خیر مردک این اسمش انتخابات نیست انتصاباته !!!
شماها که حتی ظرفیت یه انتقاد ساده هم ندارین چه جوری از بقیه ایراد میگیرین؟!
تو که بعد از دیدن این همه نشون و اسم هنوز نفهمیدی من نمیتونم پسر باشم که منو با اسمای مضحک مردک احمق یا مرتیکه صدا میزنی چه جوری میتونی بد یا خوب یه ملت و تشخیص بدی؟
خیلی جالبه.....
دیر رسیدی ترتیب سوسکه رو دادم....خوشمزه بود...مزه
بادوم زمینی سوخته با سس قارچ و یه کوچولو هم مزه ی سوسک کش میداد!!!!
ببینم اونی که داری میگی تو نبودی که.....دار چه مزهای میداد؟!؟!؟!؟.............
سلام
من شرمنده ام
این روزهای اخر در این دانشگاه حال و هوای غریبی داره
و من هم حال خوبی ندارم.و معنی جملات شما را نفهمیدم
اگه میشه فارسیشو برام بنویس
نمی دونم جریان اون دختره رو که مادر شوهر خواهرش رو کشته بود شنیدی یانه؟ کلی سر و صدا کرد تو روزنامه های اون موقع. خواهرش همسایه مون بود! به طرز زجرآوری جلوی چشماش خواهر ۱۸ ساله اش رو که دو سال تو زندون نگهش داشته بودن تا به سن اعدام (!!!) برسه جلوش اعدام کردن. خیلی چیزها هست که نمی تونم بگم!
به نظرم بهش باید حبس ابد بدن.بالاخره اشتباه کرده و باید جواب بده
ای بابا!! این لحظه تو فیلما ااز اون صحنه هاست که مو به بدن راست میشه... یعنی کسی که از مرگ نجات پیدا میکنه میتونه آدم باشه... انسان باشه
salam khanomi kheili kshoahalemoon kardi miay be weblogemoon rasty bazam mesle hamishe baram jaleb bood bavaret mishe vaghty up nemikone do se bar miam hamoon ghabliaro mikhoonam:))
aslan nemidoonam dar morede webloge to faghat injooriamo anita ke oonam az doostame:O
kheili ziba bood rasty tavalod alime kheili delam mikhat bashi hatman bia o maro tanha nazar khanom gol
azi *
سلام لیمویی جان.نمی دونی دلم چقدر برات تنگ شده بود.امتحاناتم شروع شده تا ۱۴ تیر امتحان دارم.بعدش دیگه آپدیت هام هر روز میشه.راستی قالبت خیلی خوشگل شده.توووووپ.موفق باشی.
jus visited ur web so u knoo i ...felt like writin nethn
dno abt wat ur story is but jus can kno a bit ba da pic :))
neway it was rili GUD
I LUV U ALOT