نه....! امروز دیگه بهش میگم....دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیکشم....اون غرور مسخرش داره زندگی منو به آتیش میکشه....شایدم دیوونه همین غرورش شدم...ولی آحه هر چیزی حدی داره...اون کثافت وجود منو نادیده میگیره....تو تمام این مدت حتی یک بارم نگاهم نکرده....حتی یک بار...که حداقل دلمو به این خوش کنم که من براش وجود دارم...دیدنش عادت هر روزم شده...اگه یک روز نیاد از نگرانی روانی میشم....
میرم لب پنجره...از پنجره اتاقم جای همیشگیش پیداس...یه نیمکت تو خلوت ترین نقطه پارک روبروی خونه...لعنت به این پنجره....ببین چه جوری منو گرفتار کرده....اما امروز دیگه غرورمو میشکونم...دیگه تحمل نمیکنم...میرم جلو و بهش میگم دیوونم کرده....میگم هر روز کارم اینه که به انتظار غروب بشینم تا بیاد و من مثل همیشه پرواز کنم طرف پارک که شاید این دفعه بام صحبت کنه....آره...! امروز من اعتراف میکنم...
انگار این ساعت لعنتیم امروز با من لج کرده....عقربه هاش را نمیرن...هه...! دارن بهم میخندن...دختره احمق خودتو اسیر چی کردی؟....کسی که هیچی ازش نمیدونی...حتی اسمشو...نه...نه...نه... ولم کنید.... تا غروب جونم به لبم رسیده...اما حالا دیگه وقتشه....همه حرفامو تو یه نامه براش نوشتم...حداقل اینطوری اگه برخورد بدی داشته باشه کمتر میشکنم....دوباره از پنجره نگا میکنم....وای اومده...!سرازیر میشم طرف پارک.... خیلی آهسته میرم طرفش....دستم میلرزه...پاهام حرکت نمیکنه....قیافه عین جنازه شده....الان دیگه کاملن جلوش وایسادم اما این آشغال هنوزم سرش پایینه و به رو خودش نمیاره....
سرشو میاره بالا... برای اولین باره که چشاشو میبینم....سیاه سیاه.....مثه شب...انقدر سیاه که انگار داری توش غرق میشی...انگار یه پرده مشکی رو چشاش کشیدن...
ــ بفرمایین...
ــراستش همه چیزایی که میخوام بهتون بگم تو این نامس...ازتون خواهش میگنم بخونینش....
نامه رو میذارم رو پاش و به سرعت دور میشم....
هنوز چن قدم نرفتم که صدام میکنه.... انتظار هر چیزی رو دارم...قلبم داره کنده میشه.... میرم طرفش....آب دهنم و به زور قورت میدم....
- ولی خیلی حال کردم دور از شوخی خیلی معنی داشت فکرش رو بکن ! اگه چشماش نابینا نبود یه جوری نگاهت میکرد که انگار سالهاست عاشق هم اید و تموم اون نامه رو هم از حفظه ! ================================= حاشیه : ۱ - باز تو رفتی با مرد غریبه صحبت بکنی خورد تو حالت ! ۲ - دفعه آخرت باشه ها مهرم حلال جونم آزاد میزارم میرم !(تریپ غیرتی !) ۳- به جودی : تو نمی خواد با پست مردم حال کنی برو وضعیت خودت رو درست کن ! یا حق !
سلام لیمویی جونم خوبی تو؟ متنت چه جالب بودش چه جالب چیزی رو که اصلا انتظارش رو نداری کاش احساس طرف رو وقتی که می بینی اون نابینا ست رو هم می نوشتی فدای تو
سلام.خیلی زیبا بود.من قبلی رو هم خوندم.قشنگ مینویسی..................................................................................................................................خیلی قشنگ.........................واقا کیفور شدم.....اینو جدی میگم........................................................ تو رو خدا با من تبادل لوگو کن...
غمی که تو دلمه اندازه یه آلمه -------چجوری بیان کنم درد دل رو با کلمه چجوری بیان کنم درد دل نهفتمو-----یکی نیست تا که بگم حرف غم نهفتمو تنگه دلم یه جای دنج قصه میخونه میخوام----عاشقمو دیونه ام همدم دیونه میخوام چه سخت تشنه مردن کنار چشمه مردن----چه تلخه خواستن اما به خواری جون سپردن چه سخت گل بمیره در انتظار شبنم-------چه تلخ دل بمیره به نامرادی کم کم تو دست مهربونی واسه نوازش دل----- بده شراب عشقی برای خواهش دل تو راه پر خارو خواشی نه همدلو هم نفسی ---------تنها قربت زده ام تو جاده های بی کسی با غم کهنه دلم با کوله بار خستگی------دل بسته ام تا پای جون من با همه دلبستگی
واااااااااااااااااااااااااای لیمویی جونم عااااااالیییییی بود.... خیلی فوق العاده می نویسی.... تو اینقدر قشنگ می نویسی به این آقای حمید رضا هم یاد بده.... نه جدی هر جفتتون عالی می نویسین.... این دفعه ات خیلی زیبا بود... شاد باشی عزیزم
mohsen joon
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 07:44 ب.ظ
سلام ... یه جوری وبلاگت خیلی به دلم نشست . چون اولین بار بود مزاحمت می شم گیج شدم با این پستت گیج شدم و واسه اینکه از گیجی در بیام پست قبلی رو هم خوندم ولی گیج تر شدم ... همین طور ادامه دادم تا پایین ... همین طور پایین و پایین تر ... نمی دونم تا کجا ادامه می دم
سلام به قلب پاک لیموئی خودم / بازم اومدم اینجا واییییییییییییییییی / اینجا بوی لیمو میده به به / این موزیک متنت که باهاش پرواز میکنم منو میبره تا اوج / انقدر اینجا میمونم تا که چشمام خیس از اشک میشه / بازم محشر کردی دختر / چی بگم چی نظر بدم که نشون بده کارت حرف نداره / گفتی چشماش کورر بود / میدونی که نابینا ها با چشم دلشون میبینن / مدونی که عشقشون واقعیه / میدونی که دل به دل میدن نه به هوا و هوس / چی بگم که چشم دل وجود نداره مگر اینکه چشمت رو به همه چی ببندی / کسی که چشمش بستس چشم دلش بازه / اخ چی بگم دلم پره خودت میدونی / از اینکه بهم سر زدی و نظر دادی مرسی جیگر قربانت شبنم برکه
(اول!!)
با این پستت حال کردم هوارتا ...
بازم از این کارا بکن!!!
فعلاً ...
سلام.این متن درست مثل زندگی ما آدمهاست..غیر منتظره
- ولی خیلی حال کردم دور از شوخی خیلی معنی داشت فکرش رو بکن ! اگه چشماش نابینا نبود یه جوری نگاهت میکرد که انگار سالهاست عاشق هم اید و تموم اون نامه رو هم از حفظه !
=================================
حاشیه :
۱ - باز تو رفتی با مرد غریبه صحبت بکنی خورد تو حالت !
۲ - دفعه آخرت باشه ها مهرم حلال جونم آزاد میزارم میرم !(تریپ غیرتی !)
۳- به جودی : تو نمی خواد با پست مردم حال کنی برو وضعیت خودت رو درست کن !
یا حق !
سلام لیمویی جونم خوبی تو؟ متنت چه جالب بودش چه جالب چیزی رو که اصلا انتظارش رو نداری کاش احساس طرف رو وقتی که می بینی اون نابینا ست رو هم می نوشتی
فدای تو
سلام خانومم
عزیز تو عادت داری همه خوانندهای متناتو
تو آخرین جمله میخکوب کنی سر جاشون.بابا خانوم گلی خیلی میخوامتااااااااااااااااا............
فدات
...................غرور !!!
خیلی عمیق بود
باید بهش فکر کید
سلام
قشنگ مینویسی
اگه با تبادل لینک موافقی اینکارو بکن
بای
قلمت قشنگه!
لذت بردمD:
من هم نتونستم مطالبتو بخونم.
سلام.خیلی زیبا بود.من قبلی رو هم خوندم.قشنگ مینویسی..................................................................................................................................خیلی قشنگ.........................واقا کیفور شدم.....اینو جدی میگم........................................................
تو رو خدا با من تبادل لوگو کن...
سلام.... اینجور چیزها بدجوزی آدم رو به فکر فرو می بره....
راستی زندگی ما هم همین جوریه؟
بدرود.
خیلی قشنگ نوشته بودی.
این قصه هست یا حقیقت داره؟
برات آرزوی موفقیت میکنم
سلام
خیلی قشنگ بود..هم این متن و هم متن قبلی..موفق باشی
عزیز دلم...هیچ حواست هست که روز به روز داری قشنگ تر می نویسی....لذت بردم....دنیا همینه....همش سوپرایز...
نظر بده. خیلی مهمه... زندگی و مرگ و اینهاست. بدو بیا وبلاگم رو بخون
غمی که تو دلمه اندازه یه آلمه -------چجوری بیان کنم درد دل رو با کلمه
چجوری بیان کنم درد دل نهفتمو-----یکی نیست تا که بگم حرف غم نهفتمو
تنگه دلم یه جای دنج قصه میخونه میخوام----عاشقمو دیونه ام همدم دیونه میخوام
چه سخت تشنه مردن کنار چشمه مردن----چه تلخه خواستن اما به خواری جون سپردن
چه سخت گل بمیره در انتظار شبنم-------چه تلخ دل بمیره به نامرادی کم کم
تو دست مهربونی واسه نوازش دل----- بده شراب عشقی برای خواهش دل
تو راه پر خارو خواشی نه همدلو هم نفسی ---------تنها قربت زده ام تو جاده های بی کسی
با غم کهنه دلم با کوله بار خستگی------دل بسته ام تا پای جون من با همه دلبستگی
چقدر بده آدمی ( مثه من ) گیر مغرورو جماعت بیفته
من آدم مغرور بودن رو خوب امتحان کردم می فهمم واقعا چه دریه - ولی من واقعا برای آدمای نا بینا احترام خاصی قایلم جدی میگم
تورو هم دوست دارم
می خوامت
جالب بود موفق باشی.
واااااااااااااااااااااااااای لیمویی جونم عااااااالیییییی بود....
خیلی فوق العاده می نویسی.... تو اینقدر قشنگ می نویسی به این آقای حمید رضا هم یاد بده.... نه جدی هر جفتتون عالی می نویسین....
این دفعه ات خیلی زیبا بود...
شاد باشی عزیزم
kheyli bahal bod vali khoda shans bede kash aam chesh nadashte bashe vali shans dashte bashe
مرسی پیشم اومدی با اولم بود اینجا اومده بودم
سلام خیلی قشنگ بود راستش محو زیبایی قالبت شدم من دوباره (تازه) شروع کردم یه سر بزن لینک هم بده
بعدا براش یه عینک دودی بخر!
سلام لیمو یی
من صد جادم (:
جالب بود موفق باشی.
سلام ...
یه جوری وبلاگت خیلی به دلم نشست . چون اولین بار بود مزاحمت می شم گیج شدم با این پستت گیج شدم و واسه اینکه از گیجی در بیام پست قبلی رو هم خوندم ولی گیج تر شدم ... همین طور ادامه دادم تا پایین ... همین طور پایین و پایین تر ... نمی دونم تا کجا ادامه می دم
...
سلام گله
خانومی آپ کردم تشریف بیار ین
(راستی ایشالا امتحانتو خوب دادی کههههههههههه؟؟؟؟)
منتظرتماااااااااااااااااااااااااااااا
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن .
خوش بحالش که این همه دل شکسته رو نمی بینه .
سلام دوست عزیز
چرا انقدر ناامید؟!!!
امید و ایمانت به خدا باشه
توکل داشته باش
تا موفق باشی
یا حق
سلام
خوبی
نمبدونم چی بگم خوشبختانه یا بدبختانه آره هاشمیان رفت از این بابت خیالت تخت باشه تو مواق کدومش بودی؟!
انالحق..می دونم میون این همه حرف گمم ولی... بد نبود ولی خوب هم نبود فقط یک حادثه...بااین حال نگذریم که دستت به نوشتن خیلی آشناست...موفق باشی..یاحق
سلام به قلب پاک لیموئی خودم / بازم اومدم اینجا واییییییییییییییییی / اینجا بوی لیمو میده به به / این موزیک متنت که باهاش پرواز میکنم منو میبره تا اوج / انقدر اینجا میمونم تا که چشمام خیس از اشک میشه / بازم محشر کردی دختر / چی بگم چی نظر بدم که نشون بده کارت حرف نداره / گفتی چشماش کورر بود / میدونی که نابینا ها با چشم دلشون میبینن / مدونی که عشقشون واقعیه / میدونی که دل به دل میدن نه به هوا و هوس / چی بگم که چشم دل وجود نداره مگر اینکه چشمت رو به همه چی ببندی / کسی که چشمش بستس چشم دلش بازه / اخ چی بگم دلم پره خودت میدونی / از اینکه بهم سر زدی و نظر دادی مرسی جیگر
قربانت شبنم
برکه
عالیه
سلام لیمویی عزیز این متن هم مثل بقیه نوشته هات زیبا بود ...منم به روزم بیکار شدی بیا طرف ما
خدایی از کجا کش میری اینارو!؟!؟!؟!؟ دیوونه کننده بود....
موفق باشی....................................................
.....................................................................
واییییییییی
خیلی باحال وهجانی بود
هالا واقعی بود یا سر کاری؟
من فیلتر شدم نمی تونم وارد این سایت بشم (از طرف کورش تنها۷)kourosh_tanha7
من فیلتر شدم نمی تونم وارد این سایت بشم (از طرف کورش تنها۷)kourosh_tanha7
kourosh_tanha7 : www.vafadaredelshekaste.tk